ملاقات معاویه با پیرمرد شیعه و شجاع
در کتاب فضائل ابن شاذان از جابر بن عبداللّه انصاری نقل می کند که گفت روزی با معاویه در شام در موضعی نشسته بودیم و ابوالاعور سلمی و دو پسر معاویه خالد و یزید و عمروعاص حاضر بودند. دیدم مرد پیری از طرف بیابان می آید که دو پاره آهن در دست داشت و پاره ای از لیف مقل کمربندش بود و نعلینی از لیف مقل در پا کرده بود و عبائی پوشیده بود که پودش رفته بود و تارش مانده بود و ابروهایش بر روی چشمهایش افتاده بود و استخوانهای صورتش ظاهر شده بود.
معاویه گفت بر خیزید که به نزد این مرد رویم و از او بپرسیم که از کجا می آید. پس برخاستیم و به نزد آن مرد پیر رفتیم. معاویه گفت: «من این اقبلت یا شیخ و این ترید.»
ای شیخ از کجا می آیی و به کجا می روی؟ جواب نداد.
عمروعاص گفت چرا امیرالمؤمنین را جواب ندادی؟ شیخ گفت «ان اللّه تعالی جعل التحیة غیر هذه» خداوند تحیّت و سلام را غیر از این قرار داده است.
معاویه علیه اللعنة گفت راست می گویی ای شیخ و ما خطا کردیم و تو نیکی نمودی و بدی از ما سر زد «السلام علیک یا شیخ» جواب داد «علیک السلام» معاویه گفت اسم تو چیست؟ گفت: جبل.
معاویه گفت: از کجا می آیی و به کجا می روی؟ شیخ گفت از عراق می آیم و اراده بیت المقدس دارم. معاویه گفت عراق را به چه نحو پشت سر گذاشتی؟ گفت با خیر و برکت. معاویه گفت گویا از کوفه یعنی از غری می آیی. شیخ گفت غری چیست؟ معاویه گفت آنجایی که ابوتراب در آنجا است. شیخ گفت: ابوتراب کیست و غرض تو چیست؟
پسر ابوطالب را می گویم. شیخ گفت: چرا نگفتی امام عادل، صراط مستقیم؟ و چرا نگفتی پدر یتیمان، پناه ضعیفان، شوهر بیوه زنان؟
و چرا نگفتی «و قاتل المشرکین والناکثین و القاسطین والمارقین؟» و چرا نگفتی، شمشیر خدا و پسر عمّ رسول و زوج بتول، تاج فقیهان و گنج فقیران و نفر دوم از خامس آل عبا، شیر غالب، پدر حسن و حسین علی بن ابی طالب علیه الصلواة والسلام؟
معاویه ای شیخ چنین می بینم که گوشت و خون تو با گوشت و خون علی آمیخته است پس وقتی که علی بمیرد تو چه خواهی کرد؟ شیخ گفت پروردگار خود را متهم نمی دانم و حزن من بسیار خواهد بود اما می دانم که خدا سید و امام مرا از دنیا نمی برد تا اینکه از اولاد او حجّتی تا روز قیامت قرار دهد.
معاویه گفت ای شیخ چیزی را باقی گذاشته ای که بعد از خود بر آن فخر نمایی؟ گفت اسب اشقر و سنگ و کلوخ و راهی که هر که میتواند بیاید. عمروعاص گفت یا امیرالمؤمنین شایداین تو را نشناسد که اینگونه سخن می گوید؟ معاویه از شیخ پرسید آیا مرا می شناسی؟ شیخ گفت تو کیستی؟ گفت منم معاویة بن ابی سفیان شجره زکیّه و فروع علیّه و سیّد بنی امیّه. شیخ گفت بلکه توئی لعنت شده بر زبان پیغمبر (ع) در کتاب خدا آنجا که می فرماید «و الشجرة الملعونة فی القران» توئی شجره خبیثه و عروق خسیسه که بر خود و پروردگار خود ظلم کرده ای.
توئی آن کسی که پیغمبر درباره او فرموده است که خلافت بر آل ابی سفیان حرام است. توئی پسر هند جگر خوار که ظلم او برای همه ظاهر است. معاویه به غضب آمد و گلویش از فرط خشم گرفته شد، دست به شمشیر برد که او را بکشد ولی گفت اگر عفو نیکو نبود تو را می کشتم. شیخ گفت بخدا قسم من به سعادت فایز می شدم و تو به شقاوت فرو می رفتی، به تحقیق کسی که از تو بدتر بود مثل عثمان کشته شد و کسی که از من بهتر بود مثل ابوذر کشته شد.
معاویه گفت ای شیخ در روز خانه حاضر بودی؟ گفت روز خانه بودی؟ گفت روز خانه کدام است؟ گفت آن روز که علی عثمان را کشت. شیخ گفت بخدا قسم که علی او را نکشت و اگر علی (ع) اراده می کرد شمشیرهای تیز و دستهای محکم بر سر عثمان بلند می شد و دراین عمل مطیع خدا و رسول بود.
معاویه گفت: تو در صفین حاضر بودی؟ گفت: غایب نبودم. گفت در آن روز چه می کردی؟ گفت اطفال لشگر تو را یتیم می کردم و زنان ایشان را بیوه می کردم و مثل شیر بودم گاهی شمشیر می زدم و گاهی نیزه می زدم، گاهی بر میمنه و گاهی بر میسره حمله می کردم.
معاویه گفت آیا تیری بسوی من هم حواله کردی؟ شیخ گفت هفتاد و سه تیر بسوی تو انداختم و منم صاحب آن دو تیری که در سجاده تو افتاد و دو تیر هم بر لباس تو فرود آمد و دو تیر بر بازوی تو خورد و اگر از روی آن برداری محلّ آن دو تیر را به تو نشان می دهم.
معاویه گفت ای شیخ روز جمل حاضر بودی؟ گفت روز جمل کدام است؟ گفت روزی که علی با عایشه مقاتله کرد؟ گفت غایب نبودم. معاویه گفت حق با علی بود یا عایشه؟ گفت حق با علی بود. معاویه گفت مگر خدا زنان پیغمبر را مادر مومنان قرار نداده است و پیغمبر ایشان را امّ المومنین خطاب نکرد؟
شیخ گفت آیا تو نشنیده ای که خداوند فرموده است که در خانه بنشینند و بیرون نیایند و مگر پیامبر خدا به علی (ع) نفرمودند که یا علی تو خلیفه منی بر زنان من و اهل من و طلاق ایشان بدست تو می باشد آیا با وجود اینها می توان گفت که حق با عایشه است تا اینکه خونهای مسلمین را بریزد و مالهای ایشان را خواهند بود و امیرالمؤمنین عایشه و حفصه و خواهر تو را طلاق داد.
معاویه گفت ای شیخ تو چیزی را وا گذاشتی تا بر آن احتجاج کنیم. ای شیخ بگو چه وقت ظلم بر این امت واقع شد و فتنه ظاهر شد و قندیلهای رحمت خاموش شد؟ شیخ گفت روزی که تو امیر ایشان شدی و عمروعاص وزیر تو گردید.
معاویه چون این جواب را شنید خندید که از فرط خنده به پشت افتاد. معاویه گفت ای شیخ چیزی در نزد ما هست که زبان تو را به آن قطع نمائیم؟
شیخ گفت آن چه چیز است؟ گفت بیست شتر سرخ مو که گندم و روغن و عسل بار داشته باشد با ده هزار درهم که به عنوان نفقه بر عیال خود صرف کنی. شیخ گفت قبول نخواهم کرد. پرسید چرا؟ گفت از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمودند یک درهم حلال از هزار درهم حرام بهتر است.
معاویه گفت ای شیخ اگر در دمشق بمانی گردن تو را خواهم زد. شیخ گفت من با تو در یک شهر نخواهم ماند زیرا که همسایه خوک باشم بهتر است که با تو باشم. معاویه گفت چرا؟ شیخ گفت چون خدا فرمود: «ولا ترکنوا الی الذین ظلموا...» یعنی میل نکنید بسوی آن کسانی که ظلم کرده اند و کیست برای شما غیر از خدا از دوستان و بعد از آن یاری نمی شوید.
ای معاویه توئی ظالم که در اول ظالم بودی و در آخر هم ظالمی. پس آن شیخ متوجه بیت المقدس شد.
شادی روح خادم سیدالشهداء کربلایی حاج حسن بهزادنسب صلواتفدائی حضرت مهدی (عج) در پنجشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت 3:16 موضوع | لینک ثابت
آخرین نوشته ها
حجت الاسلام علی بهزادنسب
دانلود سخنرانی های کوتاه بسیار زیبا حجت الاسلام بهزادنسب
مردم آخرالزمان
بررسی تحلیلی حجاب ازدیدگاه ادیان سامی (اسلام،یهود و مسیحیت)
نماز برای والدین و عزیزان
شعرهایی از خودم برای امام زمان(عج)
تبادل لینگ کنیم؟؟؟!!!!
خاندان عصمت وطهارت واصحاب ایشان
سؤال یهودیان خیبر از ابوبکر
بخانید وقضاوت کنید
درباره وبلاگ

با سلام و صلوات بر خاتم المرسلین و شادی روح طیبه شهداء وخادمان مجالس اهل البیت علیهم السلام علی الخصوص خادم بزرگ و بانی تمام روضه هاکربلایی حاج حسن بهزادنسب که عمری پیش قدم در برگزاری جلسات و روضه ها بودند و همواره ملتزم بودند که خود چای روضه را بریزند به دعوت حق میهمان سیدالشهداء شدند شادی روح ایشان صلوات، عمری در مجالس سیدالشهداء (ع) بود و از این محبت بود که سوم ایشان مصادف شد با شهادت حضرت رقیه (سلام الله علیها)ان شاءالله مانیز جزو خادمان حضرت قرار گرفته و مانند این بزرگوار بتوانیم تمام ایام سال حسینی زندگی کنیم و حسینی بمیریم.
دوست عزیز امیدواریم مطالب برای شما مفید بوده باشه، مطالب صرفا جنبه اطلاعات عمومی داره کسی ناراحت نشه، همیشه جنگ بین حق و باطل بوده حد وسطی نداره یا امام حسینی یایزیدی حدوسطی نیست هرکس باحق نباشه باباطله، جنگ همیشه هست فقط باید جبهه خودی رو تشخیص داد و سنگر انتخاب کرد و موضع گرفت، جنگ تمام عیار حق و باطل، فقیر و غنی، مقاومت و سازش یا هر عنوان دیگه ای که با گذر زمان و اقتضاء هر عصر وجود داره یکبار جنگ بین فرقه ها و اختلاف مذهبی یکبار میدون جنگ عوض میشه میاد توی اقتصاد و... درهر عصری شاید با بازی با الفاظ و فرافکنی و عناوین مختلف این جنگ ادامه پیداکنه فرقی نداره مهم اینه که جبهه رو تشخیص داد و به دیده بان ملت ولی فقیه اعتماد کرد تا پیروز شد والا به فرمایش حضرت علی (علیه السلام) هرکس گوش به فرمان امامش نباشه زیرلگد دشمن چشمش رو باز میکنه. هدیه به روح شهدا و سیدالشهدای مقاومت سردارسپهبد حاج قاسم سلیمانی صلوات
فهرست اصلی
آرشیو موضوعی
کلیپ ، داستان های اسرار آمیز و دانستنی های عجیب
عقائد
اشعار و دلنوشته های علی بهزادنسب
شیطان پرستی
اخلاق
داستان
قبروقیامت
سیاسی
احکام
تعبیرخواب
حرز و حجاب
امام حسین علیه السلام و کربلا
ولایت
قصص انبیاء
یهود و کابالیست
امیرالمومنین علی علیه السلام
امام حسن علیه السلام
امام سجاد علیه السلام
امام باقر علیه السلام
امام هادی علیه السلام
امام رضا علیه السلام
امام جواد علیه السلام
امام زمان مهدی موعود علیه السلام
علما و پیشوایان
مکتب جعفری
وهابیت
عزاداری
برادران اهل تسنن
اهل البیت علیهم السلام
حضرت فاطمه الزهرا صدیقه کبری (سلام الله علیها)
سیره معصومین
تاریخ
امام کاظم علیه السلام
امام جعفر صادق علیه السلام
استکبار
تشیع
احکام فقهی
شبهات
حق
باطل
مستضعفین
آخرالزمان
مسیحیت
بت پرستی
خدایان باستان
فلسفه و کلام
عصمت و طهارت
شرک
نفاق و منافق
بودایی
باورهای غلط
روانشناسی
احادیث معصومین
اسلام
نبوت
کتاب شناسی
دنیا
ادیان
شهادت
گریه و تباکی
اصحاب
هدایت و شقاوت
شور و شعور
آیات هدایت
آسیب های اجتماعی
خانواده
موفقیت
راه و رسم زندگی
غدیر
جنگ
دوست و دشمن
مومنین
منافقین و مشرکین
وقایع
عقل و جهل
برای تفکر
تفسیر قرآن
تعقل
سرکتاب
حضرت نوح علیه السلام
زیارات
مکاشفات
ملکوت
عرش و فرش
نور
خلقت
مشاهدات
عبادات
نماز و روزه و واجبات
پیوندهای روزانه
نوشته های پیشین
سایر امکانات
POWERED BY
BLOGFA.COM
طراح این
قالب:
قالبهای مذهبی بلاگفا